اما بعدها موفق به ساخت چند فيلم شاخص و قابلاحترام در سينماي ايران شد.
اين هنرمند را نميتوان در کنار کارگردانهايي همچون «ابراهيم حاتميکيا»، «مجيد مجيدي»، «احمدرضا درويش»، «مرحوم رسول ملاقلي پور» و... قرار داد که فعاليتشان در سينما با انقلاب اسلامي کليد خورد، اما صمدي توانسته در کنار آثار قابلتأمل اين فيلمسازان، مجموعهاي از آثار خوب و اجتماعي دهه شصت و هفتاد را به نام خود سند بزند.
از فيلمهاي بومي همچون «اتوبوس» و «ساراي» تا آثار طنزي از جنس «مردي که زياد ميدانست» و «آپارتمان شماره سيزده» که همگي شاخصههاي مهم و اصلي سينماي دهه شصت را دارند؛ سينمايي که مسايل اجتماعي در آن پررنگ است، فضايي سالم و غير چالشي دارد و شرافت از سر و روي آن ميبارد.
صمدي نيز مانند بيشتر سينماگران دهه شصت، نتوانست در دهههاي جديد سينماي ايران که البته با تغيير و تحولاتي جدي در اجتماع همراه بوده، حضوري موفق و پررنگ داشته باشد. آثار او هرچند به لحاظ کارگرداني و از نظر ساختار حرفهاي چيزي کم ندارد، اما تناسبي با شرايط خاص جامعه ايران در دهه هشتاد نداشته و به همين دليل نتوانسته براي او نقطه قوت محسوب شود. «بانوي من» و «شهرآشوب» دو فيلم دهه هشتادي اين کارگردان است که باوجود سروشکلي آبرومند، در خاطره سينمايي مخاطبي که در اين دهه عادت به فيلمهاي هنجارشکن داشته، ثبت نشده است. «پدر آن ديگري» تازهترين اثر اين کارگردان که اين روزها بر پرده سينماها است، تلاشي شرافتمندانه براي بازگشت به سينمايي از جنس «مردم» و «مسؤولان» است که در دهه شصت رواج فراواني داشت و هنوز هم برخي از آثار آن دوستداشتني هستند. سينمايي که ضمن توجه به خواسته مخاطب، حساسيتهاي مسؤولان از نظر مميزي را هم رعايت ميکرد. اوج چنين نگاهي در «پدر آن ديگري» را ميتوان در پرداختن به ماجراي دوستي دخترـ پسر مشاهده کرد که باوجود طرح موضوع، نگاهي بسيار احتياط آميز به اين مسأله دارد.
ساکنان خانه حياط دار
فيلم، اقتباسي از رماني به همين نام است و داستان خانوادهاي را روايت ميکند که يکي از فرزندان آنها نميتواند صحبت کند. برخلاف مضامين سالهاي اخير که در آن بهوفور شاهد خيانت، بداخلاقي، نارو زدن آدمها به يکديگر، دروغ و... هستيم؛ فيلم صمدي اثري است که گره اصلي داستان آن بر مسألهاي خانوادگي شکل ميگيرد.
قهرمان اين فيلم نه جوانهاي ياغي، بلکه مادري است که بيش از هر چيز دغدغه حفظ خانواده را دارد. کشمکش اصلي فيلم هم بر مبناي رابطه اين مادر و فرزندش با جامعه اطراف شکل ميگيرد. حضور پدر، مادربزرگ، رفتوآمدهاي خانوادگي و... مسايلي است که سالهاست در جريان روز سينماي ايران فراموششده است. شخصيتها و قهرمانهاي فيلمهاي اين سالها نيز همواره يا ساکن آپارتمانهاي کوچک و تنگ و تاريک هستند يا صاحبخانههايي آنچناني. در اين فضاي دوقطبي ديدن خانوادههاي ساکن خانههاي حياط دار که نمودي از طبقه متوسط هستند و پرداختن به مسايل آنها، يکي از ويژگيهاي مهم «پدر آن ديگري» است که به اين فيلم وجهي نوستالژيک نيز ميبخشد.
نمره خوب براي کارگرداني
فيلم از جنبه کارگرداني هم نمره قابلقبولي ميگيرد. بازيگر خردسال آن، «مهدي يار عزيزي» در نقش شهاب، نقشآفريني باورپذيري دارد، اما گاهي
تک گوييهاي او غير هنرمندانه و گلدرشت است و جملههايي که دردهان او قرارگرفته، فراتر از ديالوگهاي معمول پسري 6 ساله است.
«هنگامه قاضياني» حضوري قابلقبول در فيلم دارد بازيگري که به ايفاي نقشهاي گاه اغراقآميز شهره است، در اين فيلم در نقش مادري دلنگران و حساس خوب ظاهرشده و توانسته با مميکهاي ظريف و انتقال حس و حال از راه نگاه، تصوير خوبي از يک مادر در ذهن مخاطب ثبت کند. شخصيتهاي نوجوان فيلم نيز پرداختي قابل قبول دارند و شيطنتهاي آنها در سن و سالي که با بلوغ همراه است، قابل باور است. کارگردان حواسش به اين مسأله هم بوده که با بهرهگيري کوتاه از حضور «اکبر عبدي»، وجهي طنز هم به فيلم بدهد تا در ميانه ماجراهاي اغفال دختر جوان فيلم و گمشدن شهاب، داستان به اثري تلخ و گزنده تبديل نشود. در جزئياتي اينچنيني به راستي نميتوان ايرادي به فيلم وارد کرد و صمدي در مقام کارگرداني پيشکسوت تلاش خودش را کرده تا اثري شستهرفته ارايه دهد. بااينوجود، پدر آن ديگري ميتواند انتخاب مناسبي براي تماشاگراني باشد که از ديدن فيلمهاي هنري و يکنواخت خسته شدهاند و دوست دارند با حضور جمعي خانواده، به تماشاي اثري سينمايي بروند.
نظر شما